یادت هست مادر …؟؟؟
یادت هست مادر …؟؟؟
.
.
اسم قاشق را گذاشتى …
قطار
هواپیما
کشتى …
.
.
تا یک لقمه بیشتر غذا بخورم شدى …
خلبان
ملوان
لوکوموتیوران …
.
.
به من میگفتى : عزیزم، غذا بخور تا زود
بزرگشى …
آقا شیره شى …
.
.
حالا من بزرگ شده ام، تو بزرگتر …
حالا من قوى شده ام، اما تو ضعیف …
کاش من هیچوقت بزرگ نمیشدم تا تو
همونطور جوان بمانى …
کاش هیچوقت قوى نمیشدم، که این ضعف
را در صورت زیبات نبینم …
دستهایت را نوازش میکنم، تا تمام خاطرات
خوب زندگیم را بیاد اورم …
سلامتی مادر که خمیده ترین ایستاده
دنیاست مادرم سواد شعر
ندارد ولی خودش زیباترین شعر
دنیاست …
روز زن و مادر مبارک همتون